ياد قلبت باشد...
مهربانم ، اي خوب!
ياد قلبت باشد، يک نفر هست که اينجا
بين آدم هايي ، که همه سرد و غريبند با تو
تک و تنها به تو مي انديشد.
و کمي ،
دلش از دوري تو دلگير است...
مهربانم ، اي خوب!
ياد قلبت باشد، يک نفر هست که چشمش ،
به رهت دوخته بر در مانده،
و شب و روز دعايش اين است ؛
زير اين سقف بلند ، هر کجايي هستي ، به سلامت باشي
و دلت همواره ، محو شادي و تبسم باشد....
مهربانم ، اي خوب !
ياد قلبت باشد ، يک نفر هست که دنيايش را ،
همه هستي و رويايش را، به شکوفايي احساس تو ،
پيوند زده
و دلش مي خواهد ، لحظه ها را با تو به خدا بسپارد...
مهربانم ، اي خوب !
يک نفر هست که با تو
تک و تنها ، با تو
پر انديشه شعر است و شعور !
پر احساس و خيال است و سرور !
مهربانم ! اين بار ، ياد قلبت باشد ؛
يک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزديک است
و به يادت هر صبح ، گونه سبز اقاقي ها را
از ته قلب و دلش مي بوسد
و دعا ميکند اين بار که تو
با دلي سبز و پر از آرامش ، راهي خانه خورشيد شوي
و پر از عاطفه و عشق و اميد
به شب معجزه و آبي فردا برسي...
سلام دوستای خوب، درباره ی خودم چیز زیادی نیست که بخوام بگم چون فکر میکنم بی ارتباطه و از اصل و هدف وبلاگ دور میشیم اما درباره ی وبلاگ: یه روز سرد زمستونی از سر دلتنگی و بیحوصلگی تصمیم گرفتم یه وبلاگ درست کنم، نمی دونستم که امروز میشه رفیق تنهاییام و حالا اینه حاصل لحظه های دلتنگیم...