مهربانم ، اي خوب!

ياد قلبت باشد، يک نفر هست که اينجا

بين آدم هايي ، که همه سرد و غريبند با تو

تک و تنها به تو مي انديشد.

و کمي ،

دلش از دوري تو دلگير است...

مهربانم ، اي خوب!

ياد قلبت باشد، يک نفر هست که چشمش ،

به رهت دوخته بر در مانده،

و شب و روز دعايش اين است ؛

زير اين سقف بلند ، هر کجايي هستي ، به سلامت باشي

و دلت همواره ، محو شادي و تبسم باشد....

مهربانم ، اي خوب !

ياد قلبت باشد ، يک نفر هست که دنيايش را ،

همه هستي و رويايش را، به شکوفايي احساس تو ،

پيوند زده

و دلش مي خواهد ، لحظه ها را با تو به خدا بسپارد...

مهربانم ، اي خوب !

يک نفر هست که با تو

تک و تنها ، با تو

پر انديشه شعر است و شعور !

پر احساس و خيال است و سرور !

مهربانم ! اين بار ، ياد قلبت باشد ؛

يک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزديک است

و به يادت هر صبح ، گونه سبز اقاقي ها را

از ته قلب و دلش مي بوسد

و دعا ميکند اين بار که تو

با دلي سبز و پر از آرامش ، راهي خانه خورشيد شوي

و پر از عاطفه و عشق و اميد

به شب معجزه و آبي فردا برسي...