ای زشت سراینده ی هستی

چه بگویم که عاشقی دادیست مهلک

اما ما خود نیز نمی دانیم عاشق چه هستیم!!!

شاید که عاشق دردیم ز عاشقی

شاید که دردپرستیم و عاشق بدنام عشق شده ایم!!

چه بگویم؟!

تو می دانی؟

نمی دانم....

نمی دانی؟!

می دانم...

بهر چه می جویی؟؟

نمی دانی و نمی دانم...