رانده...
خدا مرا از بهشت راند و از زمین ترساند... شما مرا از زمین راندید و از خدا ترساندید! هم اکنون در کنار شیطان آرامیده ام! نه مرا از خود می راند و نه از خود می ترساند
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۲۴ ساعت ۱۱:۳۰ ب.ظ توسط آزاده ستوده
|
سلام دوستای خوب، درباره ی خودم چیز زیادی نیست که بخوام بگم چون فکر میکنم بی ارتباطه و از اصل و هدف وبلاگ دور میشیم اما درباره ی وبلاگ: یه روز سرد زمستونی از سر دلتنگی و بیحوصلگی تصمیم گرفتم یه وبلاگ درست کنم، نمی دونستم که امروز میشه رفیق تنهاییام و حالا اینه حاصل لحظه های دلتنگیم...